آپلود عکس

آپلود عکس

< بایگانی شهریور ۱۳۹۹ :: (60%)

(60%)

60درصــــد در خدمت شماییم

60درصــــد در خدمت شماییم

کلمات کلیدی

.

اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی)

معلولان و ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی و حرکتی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس شادکامی و خوشبختی در زندگی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های رشد و شکوفایی مسلمانان

دانلود طرح لایه باز برچسب گلاب طراحی شده با نرم افزار فتوشاپ

اجاره ‌نامه A3 مطابق با استاندارد سازمان ثبت اسناد و املاک .

پروتکل درمان کودکان مبتلا به کمال‌گرایی (گیر ذهنی به کامل بودن)

دانلود دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

فریدون فریور

دانلود 12 جزوه آموزش هیپنوتیزم و مانیه تیزم

جزوه تضمینی آزمون زبان انگلیسی دانشگاه آزاد با تخفیف 50 درصد

تصویر سازی کدینگ فوق العاده راحت و آسان 100 درصد تضمینی

جزوه مبانی ژئومورفولوژی

دانلود پاورپوینت کتاب آناتومی انسانی تالیف دکتر علی اصغر رواسی

هم بندی اصلی و اضافی در سیستم ارتینگ

دانلود مقاله خاتم کاری همراه پاورپوینت

پاورپوینت تحول دیجیتال در صنعت سلامت و آینده امیدبخش برای زندگی سالم

پاورپوینت بازاریابی محتوا چیست

گرایش نقاشی بررسی موضع هنرمندان ایرانی به هنر ویدیویی

پروژه تاثیر تمرین و رژیم غذایی بر میزان لپتین خون

پکیج نمونه سوالات بدو استخدام دستگاههای اجرایی و دولتی

پروژه طراحی ارتباط بی سیم بین کامپیوتر آنبورد ute و بی سیم اپراتور

دانلود اخلاق حرفه ای در حسابرسی

پاورپوینت انواع دیوار ها

دانلود تحقیق نیاز آموزشی انسان با فرمت ورد

پاورپوینت شرکتهای کارگزاری و سپرده گذاری مرکزی

دانلود پروژه رشته کامپیوتر به زبان SQL و VB (سیستم داروخانه)

دانلود سوالات تئوری جامع ماشین های الکتریکی

پاورپوینت مدیریت مالی 1(

بایگانی
پیوندها

۱۰۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

عشق حماسی و حماسه‌ی عشق

عشق حماسی و حماسه‌ی عشق

دانلود عشق حماسی و حماسه‌ی عشق

عشق حماسی و حماسه‌ی عشق 
عشق حماسی
 حماسه‌ی عشق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 129 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24

عشق حماسی و حماسه‌ی عشق

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

پیشگفتار

2

تعریف عشق

3

انواع عشق

4

عشق حقیقی

5

عشق مجازی

8

عوامل عشق

10

عشق در آثار سعدی

12

عشق از دیدگاه حافظ

14

عشق حماسی

17

عشق در ایران باستان

18

حماسه عشق

21

نتیجه

24

منابع و ماخذ

25

 

دانلود عشق حماسی و حماسه‌ی عشق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۰۱
علیرضا مشوق
داستانی فراموشی در عشق

داستانی فراموشی در عشق در 19 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود داستانی فراموشی در عشق

تحقیق داستانی فراموشی در عشق 
فایل داستانی فراموشی در عشق 
مقاله داستانی فراموشی در عشق 
دانلود تحقیق داستانی فراموشی در عشق 
داستانی فراموشی در عشق
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 13 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19

داستانی فراموشی در عشق  در 19 صفحه ورد قابل ویرایش

 

فراموشی در عشق

به نام خداوند بخشنده مهربان که زندگی بر اساس دستهای پرتوان او رقم می خورد که گاهی این حوادث تلخ و گاهی خوشایند می‎شود ولی اگر انسان ها کمی بر روی این حوادث تفکر کنند که چیزی جز حکمت و تقدیر او نسبت به خلایق زمین نیست این داستان کوتاه برگرفته از تقدیری که آخر آن چیزی جز خیر نیست اتفاق افتاده در این داستان با آنکه اولش چیزی جز گرفتاری و مشکل نبود ولی در آخر به خوبی تمام شده و سرنوشت دو انسان با طرز تفکر متفاوت از دو شهر مختلف به هم گره می خورد و چنین آغاز می‎شود که …

دختری روستازاده بود در دل کوههای سر به فلک کشیده روستایی زیبا و خرم با مردمانی مهربان و سخت کوش دختر داستان ما کسی نبود جز مهربانو که دختری با قامت بلند و رشید و سیمای زیبا که در درون او مهربانی و صفا لانه کرده بود روزی از روزهای زیبای خدا که آفتاب در آسمان نمایان شده بود مهربانو برای آوردن آب به کنار چشمه رفته بود و مشغول پر کردن کوزة آب بود که صدای پایی توجة او را به خود جلب کرد ناگهان سرش را بالا آورد و یک پسر شهری را دید که بالای سر او ایستاده آن پسر کسی نبود جز یوسف که وقتی مهربانو را دید با تعجب و از سر شوق به او سلام کرد و مهربانو هم جواب سلام او را داد یوسف از این که در این روستای دور افتاده دختری زیبا زندگی می کرد تعجب بسیار کرده بود اول اسم او را پرسید و مهربانو خود را معرفی کرد و یوسف نیز با عجله خود را معرفی کرد بعد یوسف سوال کرد که آیا شما در این ده زندگی می‎کنید مهربانو گفت: بله شما چطور یوسف گفت: ما در شهر زندگی می کنیم و چون من با یکی از اهالی این روستا درس می خوانم و امروز هم برای گذراندن تعطیلات او مرا به همراه خانواده اش به این روستا آورده است او از این جا خیلی برای من تعریف کرده بود ولی از دختران زیبارویی که در این ده زندگی می کنند به من چیزی نگفته بود مهربانو که عجله داشت گفت: ببخشید من باید بروم یوسف گفت می‎شود از شما خواهش کنم فردا به اینجا بیایی

 مهربانو که تا به حال از هیچ پسر شهری خوشش نیامده بود ولی این بار یوسف نظر او را جلب کرده بود پس قبول کرد و سریع از آنجا دور شد. مهربانو گویی سالیان دراز یوسف را می شناخت ولی چنین نبود. مهربانو که به فردا فکر می کرد، نمی توانست کارهایش را درست انجام دهد غروب شده بود و پدرش با گوسفندان از صحرا برگشته و خسته و گرسنه بود. بعد از خوردن شام پدر به رختخواب رفت ولی مهربانو به آسمان نگاه می کرد گویی زمان از حرکت ایستاده بود و برای مهربانو خیلی کند می گذشت مهربانو فکر می‎کرد که فردا چه اتفاقی می خواهد بیفتد بالاخره شب با همه کندی اش سپری شد و صبح فرا رسید مهربانو از آب کوزه ای که آورده بود به سروصورت خود زد بعد از وضو گرفتن و خواندن نماز صبح صبحانه را آماده کرد در فکر بود که یوسف یک پسر شهری است و از نظر مالی بهتر از مهربانو بودند آیا خانواده یوسف هم مثل او فکر می کردند یا نه حال یوسف هم بهتر از مهربانو نبود او هم به فردا که آیا جواب مهربانو چه خواهد بود فکر می کرد و لحظه شماری می کرد که یک بار دیگر مهربانو را ببیند حالا دوباره به سراغ مهربانو برویم مهربانو بعد از نماز لباسی که از مادرش به یادگار مانده بود را می خواست بپوشد ولی این لباس سوراخ بود چند لحظه فکر کرد چه کار کند یا صلاح است او فردا به کنار چشمه برود یا نه.

خلاصه مدتی فکر کرد و به این نتیجه رسید که لباس مادر را تعمیر کند و بپوشد مهربانو که در زمان کودکی مادرش را از دست داده بود تنها خاطره و تنها چیزی که بوی مادرش را می داد همین لباس بود که آن را خیلی دوست داشت پس همین لباس کهنه و تمیز را پوشید این لباس کهنه گویی زیبایی مهربانو را با آن قامت بلند را زیباتر می کرد همین که با این لباس وارد حیاط شد پدر که آمادة رفتن به صحرا بود او را دید و به او نگاه می کرد و اشکی از سر شوق بر گونة پر از چین و چروکش نشست مهربانو به چهره پدر لبخندی زد و گفت : که بابا چه شده است که این طوری ذوق زده ای پدر گفت: وقتی تو را در این لباس دیدم به یاد مادرت افتادم مادرت در این دنیا بی همتا بود افسوس که زود از دنیا و از پیش ما رفت و ما را تنها گذاشت راستی دخترم چی شده که تو این لباس را پوشیدی مهربانو از فرصت استفاده کرد و گفت: دلم برای مادرم تنگ شده بود صندوق را باز کردم تا عکس مادر را ببینم این لباس را دیدم و برداشتم کمی خراب شده بود ولی آن را تعمیر کردم و حالا این چیزی شده که می بینی. پدر لبخندی زد و گفت: حالا دخترم کجا می روی مهربانو گفت: پدر جان به کنار چشمه می روم تا برای درست کردن ناهار کمی آب بیاورم.

پدر گفت: دختر خوبم پس زودتر بیا چون من امروز با تو کار دارم مهربانو که در دل شوقی عجیب داشت گفت: باشد پدر سریع برمی گردم مهربانو کوزه را به دوش گرفت و به راه افتاد تا به نزدیکی چشمه رسید گویی جهان پیش چشم مهربانو زیبا شده بود در راه فکر می کرد که چگونه با یوسف صحبت کند و از چه کلماتی استفاده کند تا به کنار چشمه رسید گوشه ای زیر سایه درختی نشست و منتظر یوسف شد و حالا از یوسف برایتان بگویم که یوسف برعکس روزهای دیگر زودتر از خواب بیدار شده بود و جلوی آینه به خودش می رسید و سرووضعش را مرتب می کرد، مادر یوسف که تعجب کرده بود از این سحرخیزی یوسف کنار او رفت و گفت: پسرم چه شده است که سحرخیز شده ای یوسف کمی خجالت کشید و گفت: مادرجان قرار است جایی بروم مادر گفت: کجاست که صبح زود بیدار شده ای و جلوی آینه به خود می رسی یوسف گفت حتماً مهم است که این طور عجله دارم ولی یوسف نتوانست مادرش را قانع کند مادر گفت: برو پسرم خدا به همراهت یوسف اسب مرادش را زین کرد و به راه افتاد یوسف آنقدر عجله داشت که زین اسبش را محکم نبست در راه در فکر این بود که چگونه دل مهربانو را به دست آورد در همین فکر بود که ناگهان صدای بوق تراکتور باعث رم کردن اسبش شد و او را به زمین پرت کرد یوسف وقتی به زمین خورد سرش به شدت با سنگ سختی برخورد کرد و همان جا بیهوش شد.


یگانه چند دقیقه ای بیشتر با مهربانو صحبت نکرده بود ولی محو رخسار و گفتار او شده بود و در خانه فقط از مهربانو صحبت می کرد که همه اعضای خانواده مشتاق دیدن او شدند و یگانه گفت : شما نمی توانید او را ببینید چون من هنوز او را کامل نمی شناسم ولی در همان نگاه اول از او خوشم آمد چون یک معصومیت خاصی در چشمانش برق می زد خلاصه شب فرا رسید بعد از خوردن شام همگی به اتاق های خود رفتند و خوابیدن و فردا صبح یگانه و یوسف آماده شدند و به راه افتادن، مهربانو زودتر از آنها به چشمه رسیده بود و منتظر آن ها بود مهربانو همین طور انتظار می کشید یک دفعه صدای ترمز او را از خلوتش بیرون آورد یگانه از ماشین پیاده شد و سمت چپ خود رفت و صندلی یوسف را از بالابر ماشین پائین آورد و یوسف روی آن نشست و یوسف و مهربانو همراه یگانه به طرف زیارتگاه رفتند در راه از هر موضوعی حرف می زدند و از کوه بالا می رفتند بعد از دو ساعت پیاده روی به زیارتگاه رسیدند که آنجا سرسبز خرم و چشمه های آب در زیر درختان آن روان بود یگانه با دیدن آن جا یکه خورد و گفت: چه زیارتگاه ساده ای در عین سادگی دل نشین و آرامش بخش است یوسف که از حیرت زیاد حرف نمی زد بعد از زیارت و راز و نیاز و گریه کردن و استراحت و نفس تازه کردن به طرف پائین کوه به راه افتادن یوسف هر چه به مهربانو نگاه می کرد نسبت به او احساس خوبی داشت ولی تصویری از او در ذهنش نبود در راه پایین آمدن مهربانو با کنجکاوی از یگانه پرسید که چه شده برادرت این طوری شده یگانه ماجرا را برای او بازگو کرد مهربانو پرسید می توانم بپرسم چه وقت این اتفاق افتاده یگانه ماجرا را برای او بازگو کرد مهربانو پرسید می توانم بپرسم چه وقت این اتفاق افتاده یگانه گفت: چند ماه قبل یک روز صبح زود وقتی من خواب بودم و مادرم می گفت: یوسف با عجله از خانه بیرون رفته ولی مهربانو که در دل خود را سرزنش می کرد که چه فکرهایی درباره بدقولی یوسف زده بود و پشیمان از تهمتی که به او زده بود یوسف در واقع آن روز تصادف کرده و به خاطر همان نیامده بود.

دانلود داستانی فراموشی در عشق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۰۱
علیرضا مشوق
مقاله مولانا،پیر عشق و سماع

مقاله مولانا،پیر عشق و سماع در 24 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود مقاله مولانا،پیر عشق و سماع

تحقیق مولانا،پیر عشق و سماع
پژوهش مولانا،پیر عشق و سماع
مقاله مولانا،پیر عشق و سماع
دانلود تحقیق مولانا،پیر عشق و سماع
مولانا
پیر عشق 
 سماع
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 102 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24

مقاله مولانا،پیر عشق و سماع در 24 صفحه ورد قابل ویرایش


فهرست

مقدمه................................................................................................................ 1

ولادت................................................................................................................ 2

مولانا و شعر.................................................................................................... 6

مولانا و شب..................................................................................................... 11

مولانا و موسیقی و سماع................................................................................. 16

وصیت مولانا.................................................................................................... 20

منابع.................................................................................................................. 22

 



مقدمه

تأثیر نفس گرم و نفوذ کلام پرشور مولانا جلال‌الدین محمد مولوی عارف بی‌بدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است که هنوز، با گذشت قرن‌ها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی‌اش آرام‌بخش ذهن و قلب و روح سالکان و عارفانی است که جویای حق و حقیقت‌اند و می‌خواهند به کشف بایسته‌ها و شایسته‌های طریقت راه یابند؛ تا آنجا که حتی مولوی شناسی نزد انسان سده بیست و یکم به شاخه‌ای مهم در شرق شناسی تبدیل شده است.

محقق  حاضر به هدف آشنایی با جنبه‌های مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوک، کرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای هم عصرش  نیز سخن رفته است.


ولادت

ولادت مولانا جلال‌الدین محمد طبق نوشته‌های تاریخی در ششم ربیع‌اول سنه 604ق، در شهر بلخ، واقع در افغانستان امروزی بوده است و این تاریخ را تقریباً همه تذکره‌نویسان و کسانی که شرح احوال مولانا را نوشته‌اند به اتفاق پذیرفته‌ و آثارشان را ثبت کرده‌اند.

با این که همه تاریخ نویسان و احوال نگاران مولانا به تاریخ مذکور توجه کرده‌اند و حوادث و آمد و شدها و رویکردهای او را بر مبنای همین تاریخ برنگاشته‌اند، اما گویا با توجه به آثار و اقوال خود مولانا می‌توان به تاریخی پیش از این، که شاید به واقع هم نزدیک‌تر باشد، اشاره کرد و براساس این تاریخ جدید، که از قول آثار خود مولانا به آن اشارت خواهیم کرد، درست باشد، بدیهی است که همه نوشته‌های پیشینان در احوال مولانا را دچار اشکال خواهد کرد؛ و البته اگر این تاریخ درست باشد، چه اشکالی است که به تاریخ گذشته اشکال وارد کند؟!

برای مولانا جلال‌الدین و این که وی به سال 604ق، متولد شده است، دو ماده تاریخی نیز به حساب جمل ترتیب داده‌اند ه یکی: «مولوی مهتاب دین» و دیگری «مولوی پیر مکرم» است که با عدد 604 برابری می‌کند. این مقوله نیز از این بابت ذکر شد تا توجه خواننده را بیش‌تر به تاریخ مذکور جلب نماید و چنان چه تاریخ دیگری از بابت تولد او قید شد بتواند به تحلیل بهتر آن را پیدا کند.

وفات مولانا نیز طبق همه گزارش‌های تاریخی و صوفیانه روز یکشنبه به پنجم ماه جمادی‌الآخر سال 672ق، اتفاق افتاده  است و با این حساب سن مولانا به هنگام عروج 68 بوده است.

چنان که گفتیم ذکر چند مورد در آثار مولانا تاریخ 604 را مردد می‌کند، یکی داستان «حصر سمرقند» است که مولانا خاطره‌ای به این شرح از آن دوران بیان می‌کند:

          در سمرقند بودیم و خوارزمشاه سمرقند را در حصار گرفته بود و لشکر کشیده، جنگ می‌کرد و در آن محله دختری بود عظیم صاحب جمال چنان که در آن شهر او را نظیر نبود: خر لحظه می‌شنیدیم که می‌گفت خداوندا کی روا داری که مرا به دست ظالمان دهی و می‌دانم که هرگز روا نداری و برتو اعتماد دارم. چون شهر را غارت کردند و همه خلق را اسیر می‌بردند و کنیزان آن زن را اسیر می‌بردند و او را همچ المی نرسید؛ و با غایت صاحب جمالی کس او را نظر نمی‌کرد تا بدانی که هر که خود را به حق سپرد از آفت‌ها ایمن گشت و به سلامت ماند و حاجت هیچ کس در حضرت او ضایع نشد.[1]با توجه به اینکه واقعه لشکرکشی خوارزمشاه را حدود سال 4-602ق ذکر کرده‌اند، چنان چه مولانا متولد آن سال، یعنی 604، باشد، این سؤال پیش می‌آید که او چگونه می‌توانسته شاهد آن حوادث باشد و حال آنکه هنوز حداقل یک سال به ولادت آن مانده است. برای فهم این حادثه و این کلمات آن دختر زیبا و فهم زیبایی را حاصل کرده باشد باید حداقل او را در حول و حوش پانزده‌سالگی تلقی کنیم و اگر او را در این سال یعنی 4-602 پانزده ساله بدانیم حداقل بدانیم 19-20 سال از آن چه گفته‌اند بزرگ‌تر باشد.

غیر از این مطلب که در کتاب خود نوشته مولانا، یعنی فیفه مافیه، نقل شده است، در دیوان کبیر که به دیوان شمس تبریزی شهرت دارد نیز مواردی یافت می شود که ذکر 604 را در ولادت او خدشه‌دار می‌سازد، چند نمونه از این موارد بدین شرح است:

1- به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سال

به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم[2]

2- شمس تبریزی جوانم کرد باز

تا ببینم بعد ستین شیوه‌ها[3]

3- پیر، ما را ز سر جوان کرده است

لاجرم هم جوان و هم پیرم[4]

4- مرا واجب کند که من برون آیم چون گل از تن

که عمرم شد به شصت و من چو سین و شین در این شستم[5]

با توجه به موارد فوق که مولانا یاد می‌کند، در بیت نخست و بیت آخر به سال‌های شصت و دو سالگی خود اشاره می‌کند که در این سال به صید افتاده است و نیز در بیت دوم به عدد شصت یعنی ستین اشاره می‌کند و هم به پیر بودن خود که در این سال شصت باز جوان گشته است و در بیت سوم اشاره به پیری خود می‌کند، بدیهی است  که این ابیات مربوط به دوران تحول درونی مولاناست که با پدیدارشدن «شمس تبریزی» برای او حاصل شده‌است؛ و لذا به نقل صریح تاریخ‌های صوفیانه شمس تبریزی به سال 642 ق به شهر قونیه آمده است و در همان سال با مولانا برخورد نموده و در او تحول و دگرگونی ایجاد کرده است. اگر در سال 642ق سن مولانا بنابر ابیات مذکور بین شصت و شش و دو سالگی باشد باید او پیش از سال 604ق متولد شده باشد یعنی حدود سال 580ق و براین اساس به هنگام واقعه حصر سمرقند، احتمالاً سن او حدود 24 تا 29 سال بوده و لذا سن آن شریف به هنگام مرگ حدود 92 سال خواهد بود نه 68 سال و این با حدود سن پدر مولانا و فرزند ارشد مولانا نیز تقریباً مناسب می‌اید که یکی (پدر) 85 سال و آن دیگری (سلطان ولد، فرزند مولانا) 89 سال زیست کرده است.

اگر سال اخیر را عمر مولانا تلقی کنیم بدیهی است که باید تحلیلی نو از زندگی و سلوک مولانا داشته باشیم که راقم این سطور در رساله‌ای دیگر در صدد تنظیم این متن درآمده است، و اگر به انجام برسد قهراً تحولی در مبحث مولوی شناسی پدید خواهد امد! چه، بسیاری از حوادثی که به دوران کودکی مولانا نسب داده می‌شود با طل می شود و آنچه به جوانی او مربوط می شود، به میان سالی مرتبط خواهد بود.

به هر جهت طبق هر دو روایت مولانا متولد بلخ بوده  و در سال 604ق یا 580ق در خانواده‌ای سرشناس و اهل علم و تقوا متولد شده است.  نام این کودک را محمد گذاشتند و جهت تکریم و تجلیل او «جلال‌الدین» لقبش دادند و پدرش بهاء‌الدین ولد، که خطیبی بزرگ و شخصیتی سرشناس در زمان خود بوده، این فرزند محبوب را «خداوندگار» خطاب می‌کرد.

کودکی و نوجوانی مولانا چنان که اشارت دادیم دردوران بلوا و آشوب سپری شده است، آشوبی که اسباب مهاجرت خانواده وی از شهر بلخ را به همراه داشت؛ و دراین آشوب، او حادثه‌ها و خشونت‌ها دیده و قتل و غارت‌ها را شاهد بوده است. کلماتی که بعداً از خود مولانا نقل شده و ابیاتی که در آثارش آورده یادآور آن دوران نامطلوب و  خون ریز است. یادآور آشوبی که مغولان برانگیختندو خامی‌ای که از سوی خوارزمشاه در این پدیداری آشوب دخیل بود؛ و نتیجه آن نیز فساد، قتل، خونریزی، مرگ و ویرانی بود.

مولانا که گاه حوادث صوری را برای تمثیل تحولات و حالات درونی خود به کار می‌گیرد در مورد ماجرای هجران باطنی خود که چگونه خون دل برانگیخته، با خونریزی‌های زمان کودکی خود در کشمکش خوارزمشاهیان و غوریان بیان می‌کند.

اگر در جنت وصلت چو آدم گندمی خوردم

مرا بی حله وصلت بدین عوری روا داری

مرا در معرکه هجران میان خون و زخم جان

مثال لشکر خوارزم با غوری روا داری[6]

و نیز:

ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پاکوفته

سرها بریده بی عدد در رزم تو پاکوفته

چون عزم میدان زمین کردی تو ای روح امین

ذرات خاک این زمین از عزم تو پاکوفته

فرمان خرم شاهیت در خون دل توقیع شد

کف کرد خون برروی خون از جزم تو پاکوفته

ای حزم جمله خسروان از عهد آدم تا کنون

بستان‌گرو از من بجان کز حزم تو پاکوفته

خوارزمیان منکر شده دیدار بی‌چون را ولی

از بینش بی چون تو خوارزم تو پاکوفته[7]

 

 

 

پیشینه قومی مولانا از سوی پدر به شجره طیبه دودمان خواجه کائنات حضرت محمد مصطفی(ص) می‌رسد اما مولانا جزء معدود کسانی است که خویش را از تبار «عشق» می‌داند که زاده آدم و حوا نیست و لذا خویش و آشنای خویش را کسی می‌داند که «عاشق» باشد و از «عشق» متولد شده باشد. در تعدادی از ابیات دیوان کبیر با صراحت به این مقوله اشاره شده است.

خویش من آن است که از عشق زاد

خوش‌تر از این خویش و تباریم نیست[8]

و نیز:

نهادم پای در عشقی که بر عشاق سر باشم

منم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم[9]

از این بابت است که وی هیچگاه به جست‌و جوی تبار خویش نپرداخته و چنان که گفته است خویش و آشنا را در «عشق» جسته نه در «انساب»!

عاشقان را جست‌و جو از خویش نیست

در جهان جوینده جز او بیش نیست[10]

اما با آنکه او خود را زاده عشق و متولد شده پیش از پدر می‌داند در عین حال از پدری به نام محمدبن حسین‌خطیبی ملقب به بهاء‌الدین ولد، که مشهور و نام آور رمان خود بود، و از مادری که مؤمنه خاتون نامیده می‌شد، که از خاندان فقیهان و سادات سرخس بود و از سر تقدس و تجلیل و تعظیم او را بی‌بی‌علوی خطاب می‌کردند، به دنیا آمده است.

جد او حسین‌بن احمد خطیبی، چنان که از لحن افلاکی در مناقب‌العارفین برمی‌آید، از افاضل و نوادر روزگار خویش به شمار می‌رفته‌است و در حوزه درس اوکسان بسیاری حضور داشته‌اند؛ از جمله ایشان بزرگی چوم رضی‌الدین نیشابوری را می‌توان یاد کرد. جده او نیز (مادر بهاءولد) خاتون مهینه که او را «مامی» می‌خواندند بوده است، زنی تندخو و بدزبان و ناسازگار ولی در عین حال علاقمند به مولانا جلال‌الدین. جده پدری مولانا یعنی مادر احمد خطیبی است که فردوس خاتون نام داشت و از سوی مادر فردوس خاتون شجره‌ای گسترده است که ختم به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می شود.

 

مولانا و موسیقی و سماع:

دردانش علمی و عملی موسیقی مولانا کسی شک نکرده، و همه می‌داند که در مثنوی بویژه در دیوان شمس دریایی از موسیقی با مفاهیم و اصطلاحات و آلات و ابزار آن است و اگر آشنایی با اصل ساز و نغمه‌های متنوع آنها نبود بعید بود محققی چون مولانا مقلدانه از این آلات نام ببرد. نی که آغاز مثنوی با آن شروع شده، به این آگاهی وقوف می‌دهد. به این کار بردن انواع سازهای بادی که نزد شرقی‌های سابقه کهن داشته و ذکر بیشترینه آنها در دفاتر مثنوی و دیوان شمس نشان علاقه مولانا به آنها است.

غیر از نی بسیاری از ساز‌ها به مانند: رباب، کمانچه، طنبور، دف، نی‌انبان، سرنا، دهل، بربط و عود و غیره را می‌توان در آثار مولانا دید که خود به مولانا برخی را به خوبی می‌نواخته و مابقی را به جد می‌شنیده است و البته که از برخی از این آلات نیز در مجلس سماع خود بهره می‌گرفته اما از همه بیشتر از نی و دف در آن مجالس استفاده می‌شده‌است.

مولانا موسیقی را، یا بهتر بگوییم اصل موسیقی را، این جهانی نمی‌داند بلکه معتقد است که این الحان موسیقایی که ما با آواز خود یا با نغمه‌های ساز ایجاد و خلق می‌کنیم بازتاب دریای گسترده و ژرف در کیهان است و گویی انعکاس آن صداهاست که بر برخی گوش‌ها می‌نشیند و از آنجا به ساز یا به حلق منتقل می‌شود؛ و همچنین می‌پندارد که اصل موسیقی از نغمه‌های بهشت است و این که بر جان عارفان خوش می‌آید نیز درست از همین جهت است و لذا گوش جان ما به زعم مولانا سابقه‌ای دیرینه در شنیدن آن الحان و اصوات آن هم در بهشت آدم داشته است و پس از هبوط آدم، آن نیز به دست فراموشی سپرده شده است و لذا آنچه که نزذ خلق نغمه و لحن و موسیقی به حساب می‌آید در واقع یاد کردن و یا به یادآوردن آن نغمه‌های کهن است. نغمه‌هایی آن جهانی، کیهانی و بهشتی!

بانگ گردش‌های چرخ است این که خلق

می‌سرایندش به طنبور و به حلق

پس حکیمان گفته‌اند این لحن‌ها

از دوار چرخ بگرفتیم ما

مؤمنان گویند کآواز بهشت

نغز گردانید هر آواز زشت

ما همه اجزای آدم بوده‌ایم

در بهشت آن نغمه‌ها بشنوده‌ایم

ناله سرنا و طنبور و دهل

چیزکی ماند به آن ناقور کل

گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی

یادمان آید از آنها اندکی

پس غذای عاشقان آمد سماع

که درآن باشد خیال اجتماع[11]

دانلود مقاله مولانا،پیر عشق و سماع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۰۰
علیرضا مشوق
مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار

مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار در 13 صفحه ورد قابل ویرایش

دانلود مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار

تحقیق بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار 
پژوهش بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار 
مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار 
دانلود تحقیق بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار
بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار 
روابط زناشویی
 عشق پایدار
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13

مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار در 13 صفحه ورد قابل ویرایش
 


مرگ قو

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

    

 
    

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ، تنها نشیند به موجی
    

 
    

رود در گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه‌چندان غزل خواند آن شب
    

 
    

که خود در میان غزلها بمیرد

گروهی بر آنند که این مرغ شیدا

    

 
    

کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

شب مرگ از بیم آنجا شتابد

    

 
    

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم

    

 
    

ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد

    

 
    

شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش وا کن

    

 
    

که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

دکتر مهدی حمیدی

آفرینش آدم و حوا و روایتی از هابیل و قابیل

خداوند انسان را نیز مانند موجودات دیگر بصورت جفت آفرید تا برای هم موجب آرامش باشند. آدم تنهای تنها در بهشت بسر می برد و از نوع خود هیچکس را هم صحبتی نداشت تا با وی مانوس باشد، روحش سکون و آرامش نداشت، خداوند همدم و مونسی به نام حوا در کنارش آفرید. روزی آدم بدنبال یک خواب طولانی همینکه سر از خواب برداشت چشمش به زنی افتاد که بالای سرش نشسته است، پرسید تو کیستی؟ حوا پاسخ داد من همسر تو هستم، آفریده شدم تا مونس تو باشم. خداوند فرمود ای آدم خودت و همسرت در این باغ زیبا مسکن گزینید ولی به آن درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد. آدم و حوا وسوسه شدند و به آن درخت میوه نزدیک شدند و از بهشت به روی زمین اخراج شدند. خداوند در وجود انسان میل جنسی را به او هدیه کرد، که برای بشر شامل دو هدف اصلی است هدف اول ارتباط با علم الحیاة (بیولوژی) دارد و بقصد تولید نسل می‎باشد و دیگری فرعی و برای رفع حوائج شهوانی بوده و با حصول لذائذ انجام میگیرد. که ازدواج بخاطر هدفهای فوق صورت می‎گیرد بشرطی که در مسیر درست و حلال باشد. زمانی که آدم و حوا از میوه ممنوعه خوردند و از بهشت رانده شدند در زمین سکونت کردند و خداوند توبه آنها را پذیرفت و اجازة زندگی روی زمین را به آنان داد، آنها صاحب فرزندانی شدند هم دختر و هم پسر، دو تن از پسران آدم خواهان یکی از خواهرانشان شدند یعنی زمانی که هابیل و قابیل به سن ازدواج رسیدند. لذا خداوند به حضرت آدم امر کرد که هابیل و قابیل باید هدایایی را بیاورند و هدیه ای که قبول واقع شود صاحب آن هدیه «شوهر» خواهرش خواهد بود. هابیل دامداری می نمود و قابیل کشاورزی، هابیل یکی از بهترین بره های خود را جدا کرده و قابیل چند خوشه خشکیده گندم را انتخاب و روز امتحان هر دو بالای یک بلندی می‌روند، بادی وزیدن گرفته و بره را از دست هابیل می برد یعنی هدیه هابیل مورد قبول واقع شده و دختر برای اوست. قابیل از فرط عصبانیت با سنگی بر سر برادر خود زده و او را می کشد چون کمی از او بزرگتر بود قدرت بیشتری داشت، حالا او نمی دانست با جنازة برادر چه باید بکند. خداوند دو کلاغ را در حال نزاع فرستاد، یکی از آنها دیگری را کشت و زیر خاک دفن کرد، قابیل نیز همین کار را با جنازة برادرش کرد و او را دفن کرد، پنهانی به نزد خانواده رفته دست خواهرش را می گیرد و از آنجا فرار می کند و در جای دیگری از زمین صاحب کودکان و نسلی دیگر از انسانها می شوند.
کتاب آدم و حوا اثر بی آزار شیرازی

زن در جاهلیت عربستان:

یکی از وحشتناکترین رسوم و عادتهای شوم دوران جاهلیت دخترکشی بود، آن هم در زشتترین صورت یعنی زنده بگور کردن یا گردن زدن و یا از بالای بلندی به پائین پرت کردن فرزندان دختر. آنان دختران را در ردیف حیوانات قرار می دادند، بی عفتی و بی ناموسی در حدی بود که به طور آزاد و رسمی بینشان نکاح چند تایی صورت می گرفت، یعنی مردان با قدرت مالی خود هر چند زن که
می خواستند اختیار می کردند و زنان نیز در اختیار هر فردی قرار می گرفتند، زنانی هم بودند که بر سر در خانه های خود پرچمی یا علامت و نشانه ای به این عنوان نصب می کردند، و اگر فرزندی می آوردند مدعیان را همراه قیافه شناسان جمع می کردند، قیافه شناسان کودک را شبیه هر کدام از مردان
می دانستند او را به عنوان پدر کودک معرفی می کردند. در چنین شرایطی پیامبر پا به عرصه وجود گذاشت و با خواست خداوند توسط عبدالله نوری پاک به رحم آمنه منتقل شد تا پیامبر به دنیا آمد.
کتاب: سیره چهارده معصوم محمد مهدی اشتهاردی

ازدواج پیامبر (ص) و خدیجه (س):

خدیجه از خاندان قریش، بانوئی بسیار پاکدامن و ارجمند بود، او دو شوهر کرد، هر دو از دنیا رفتند، و اموال بسیاری از آنها از طریق ارث به او رسید، ثروت او از حد و مرز می گذشت. همواره کاروانهای بازرگانی او در شام و یمن و طائف، در حرکت بودند، عموی خدیجه از دانشمندان و کشیشان مسیحی بود و همه کتابهای آسمانی را خوانده بود، او نشانه های پیامبری را در وجود پیامبر اسلام دیده بود، خدیجه توسط او به مقام پیامبر آگاه شده بود، و خود او نیز روش پاک و امانت داری و صداقت او را مشاهده کرده بود، از این رو مجذوب و شیفته بی قرار پیامبر (ص) شد و تصمیم گرفت با پیامبر ازدواج کند، در این وقت پیامبر (25) سال داشت ولی از سن خدیجه (40) سال می گذشت. پیامبر با وساطت عمویش ابوطالب پدر علی (ع) وسایل ازدواج با خدیجه را فراهم کرد، خدیجه بسیار فداکار و مهربان بود و همه ثروتش را در اختیار پیامبر گذاشت تا در راه هدفی بزرگ به مصرف برسد. پیامبر سال فوت خدیجه را «سال غم» نامید پیامبر می فرمود: خدیجه وقتی به من پیوست که همه از من دور می شدند، او در راه اسلام، هرگز مرا تنها نگذاشت، همواره از من حمایت کرد، خدا او را رحمت کند که بانوی پر برکتی بود. حضرت فاطمه (س) حاصل چنین ازدواجی بود.
سیره چهارده معصوم

ازدواج علی (ع) و فاطمه (س):

خواستگاران بسیاری برای حضرت فاطمه آمدند نزد پیامبر خدا ولی حضرت محمد و فاطمه (س) حضرت علی را برگزیدند. حضرت محمد به علی (ع) فرمودند چه چیزی را مهریه قرار میدهی، علی (ع) فرمود شمشیر و اسب و زره و شتری برای کشیدن آب از نخلستان دارم. پیامبر فرمود شمشیر و شتر و اسب برای خودت لازم است برای جنگ با مشرکان و کشاورزی و زندگی، فقط زره می ماند که من آن را به عنوان مهریه زهرا (س) می پذیرم حضرت علی زره را 480 درهم قطری فروخت به حضرت محمد داد و او را نیز با این جهازیه حضرت فاطمه را تهیه کرد. امام صادق می فرمایند: اگر خداوند علی را برای فاطمه (س) نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا تمام انسانهای بعد از او، همسر همتایی برای فاطمه (س) پیدا نمی شد. پیامبر از پولی که حضرت علی به او داد وسایل زیر را به عنوان جهاز راهی خانه علی (ع) کردند: پیراهن یک عدد – روسری یک عدد – چادر مشکی عربی یک عدد – بقچه بافته شده از لیف خرما – دو عدد متکا – پرده پشمی – حصیر – آسیاب دستی – طشت مسی- کاسه سفالی – مشک آب – آفتابه سفالی – فرش پوستی – عبای سفید – ظرف آب خوری . هنگامی که این وسایل ساده و بی آلایش را به حضور پیامبر آوردند اشک در چشمانش حلقه زد و سر به آسمان نمود و گفت: خدایا به زندگی قومی که گرانمایه ترین ظروفش سفالی است برکت بده. در حدیثی نقل شده است که: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات رسول خدا (ص) هرگز لبخند نزده بود جز زمانی که تابوت پوشاننده را دید از خوشحالی خندید و فرمود: این تابوت چقدر زیباست که مانع مشخص شدن حجم بدن می شود. گویی ایشان از چگونگی حمل جنازه زنان در مدینه ناخرسند بودند چون آنها بدن زن را روی چوبی بدون دیواره می نهادند به طوری که حجم بدن زن را نمایان می کرده است و با دیدن تابوت پوشاننده خندیده بودند.

کتاب: سیره چهارده معصوم

انگیزه های ازدواج و عوامل بازدارنده ازدواج:

غریزه بقای نسل، انگیزه تکامل نسل، نیاز جسمی، میل داشتن استقلال، بر آورده نیازهای عاطفی و انگیزه رفع تنهایی از انگیزه ازدواج می باشند و عوامل بازدارنده ازدواج در دختران و پسران نیز می تواندشامل: ازدواج را زود دانستن (یعنی معتقد است در آینده با کسب آمادگی های لازم و امکانات بیشتر ازدواج کند، زندگی آرام، راحت و طبیعی تری خواهد داشت) دنبال کردن اهداف مهم تر، اعتقاد به داشتن زندگی آزاد، شکست در عشق، اختلالات روانی – جنسی و افسردگی ، بدبینی، افراد وسواسی، و وابستگی بیمارگونه به خانواده، باشد. لذت زندگانی در مجاهده است باید با حقایق روبرو شد و بجای افسوس و آه با نیروی سعی و همت اشکالات را که بر سر راه کامیابی است از میان برداشت. از حقیقت به خیال پناه بردن و در پس زانوی غم نشستن، بیماری ناکامی را درمان نمیکند.

ازدواج مطلوب آن است که زن و شوهر یکدیگر را شناخته حسن تفاهم دارند و هر کدام از آنها بهدف و وظایف خویش آگاهی داشته و در تامین زندگی و تهیه سعادت خانوادگی تشریک مساعی می نمایند.

کتاب: روانشناسی عمومی دکتر حمزه گنجی

چند نکته:

در این پایتخت غالباً قیافه ها گرفته و چهره ها مغموم است از کارفرمای میلیونر تا کارگر تنگدست همه فاقد نوعی نشاط باطنی هستند و همه می نالند و شکوه دارند، در کوچه ها و خیابانها در منازل و مجالس غالب مردم عبوس و اخمو و افسرده بنظر می رسند مثل اینکه نشاط و شادمانی از میان ما ایرانیان رخت بربسته است. باید سعی کنیم روحیه خود را آماده کنیم تا از نشاطی که محیط مان را در بر گرفته استفاده کنیم برای بهره مندی از شادی این چند نکته را رعایت کنیم: ثروت را موجه سعادت ندانیم بلکه آنرا از وسائل تحصیل شادی بشناسیم. پیش از وقت خوب و بد هر چیز را در نظر بگیریم تا از پیش آمد خلاف آن متاثر نشویم. هیچکس و هیچ چیز را بدون عیب تصور نکنیم و بدانیم که خلقت انسان کامل نیست و حتماً همه ما دارای نقایص و معایب فراوان هستیم. با گذشت باشید، گذشته را فراموش کنید و توجه خود را به آینده معطوف دارید. لذایذ طبیعی را بر هوی و هوس مقدم بشمارید. لذت ببرید ولی بحدی که متعاقب آن رنج و زحمتی برای خودتان و دیگران فراهم نسازید. هر پیش آمدی قابل جبران است. اگر به بلیه ای دچار شدید تسلیم باشید و عاقلانه راه چاره را بیندیشید. نشاط و شادی در نهاد هر فردی هست ولی باید آن را تربیت و تقویت کرد، نگرانی و اندوه موجب پیری و زوال است و باید با آن مبارزه کرد.

مطلب: ..........

همسرداری

همسر داری مهارتی است که زن و شوهر با شناخت توانمندیها، تفاوتها و حساسیتهای یکدیگر بتوانند به نیازهای جسمی ، عاطفی، روانی و جنسی طرف مقابل پاسخ دهند، به طوری که هر دو احساس رضایت خاطر نموده به آرامش نسبی دست یابند.

تفاوت های روانشناختی زنان و مردان در زندگی مشترک:

میزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمینان آنان از (دوست داشته شدن) رابطه مستقیمی دارد، در حالیکه مردان زمانی از اعتقاد به نفس کافی برخوردارند که بتوانند درخواستهای همسران خود را بر آورده کنند. زنان دوست دارند برای حل شدن یک موضوع درباره آن صحبت کنند (حتی اگر وقت زیادی صرف نمایند) در حالی که مردان این عمل زنان را پر حرفی تلقی می کنند. زنان دوست دارند که شوهرانشان محبت خود را ابراز کنند و به آنان بگویند که چقدر دوستشان دارند، اما مردان فکر می کنند که همسرانشان باید بدانند که (من فقط او را دوست دارم، نیازی به گفتن نیست). وقتی مردان از زنان خود حمایت می کنند آنان را در حل مشکلاتشان توانمند تر می سازند و به زندگی امیدوارتر و علاقه مند تر می کنند. زنان فرمان بردن را دوست دارند ولی معتقدند این فرمان بردن باید عاشقانه باشد، در این صورت حاضر به هر گونه ایثار و فداکاری خواهند بود. هنگامی که مردان دیر می کنند، زنان با سؤالهای (چرا دیر کردی؟) (کجا بودی؟) در حقیقت دلواپسی و نگرانی توام با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز می کنند، اما شوهران فکر می کنند که همسرانشان می خواهند آنها را زیر سوال ببرند و افرادبی مسئولیت و غیر مطمئنی جلوه دهند. وقتی شوهران فکر می کنند که برای زندگی و همسرانشان مفید هستند، احساس ارزشمندی و توانمندی می نمایند ولی زنان زمانی این احساس که فکر می کنند برای همسرانشان عزیز هستند. مردان پس از گوش کردن به صحبت های همسر خود بلافاصله می خواهند مشکل را حل کنند، بنابراین به راهنمایی آنان می پردازند، در صورتیکه شاید زنان فقط می خواستند احساساتشان را بیان کنند. زنان میزان ارزشمندی و علاقه شوهرانشان را به خود با میزان بر آورده شدن خواسته هایشان محک می زنند. مردان باید سعی کنند خواسته های منطقی آنان را بر آورده کنند و یا آنان را با دلایل صحیح متقاعد سازند.

بروشور: انجمن اولیاء و مربیان
 

دانلود مقاله بررسی نکاتی در مورد روابط زناشویی و عشق پایدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۰۰
علیرضا مشوق
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سبک های عشق ورزی

177 دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سبک های عشق ورزی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سبک های عشق ورزی

پیشینه تحقیق
 مبانی نظری 
سبک های عشق ورزی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

 

 

 

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

 

 

 

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

 

 

 

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

 

 

 

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های عشق ورزی

 

2-3- عشق:

 

ملا صدرا از عشق حقیقی در مقابل عشق مجازی سخن می گوید . عین القضات از عشق کبیر (عشق خدا به انسان ) ، عشق صغیر (عشق انسان به خدا) و عشق میانه (عشق انسان به انسان ) سخن به میان آورده و می گوید همین عشق میانه است که بوعلی سینا آنرا عشق ظرفا به خوبرویان می نامد و سهروردی آنرا در عشق یعقوب و زلیخا به یوسف می بیند و مولانا آنرا در عشق به شمس تبریزی تجربه می کند . گروهی این عشق را مذموم دانسته اند و گروهی نیز از درک آن عاجز مانده اند . برخی آنرا نوعی بیماری درونی و نفسانی خوانده اند و برخی هم آنرا جنون الهی به شمار آورده اند و اما بسیاری نیز آنرا ستوده اند و از فضایل نفسانی خوانده اند تا جایی که عین القضات ، عشق میانه را برای رسیدن به عشق خدا ضروری می دانست.ابو علی سینا در کتاب قانون ، مرض عشق را این گونه توصیف کرده است : " عشق مرضی است وسوسه انگیز و به مالیخولیا شباهت دارد . سبب این بیماری آنست که انسان فکر خود را به کلی به شکل و تصویرهایی مبذول می دارد و در خیالات خود غرق می شود و شاید آرزوی آن نیز در پدید آمدن بیماری کمک کند و ممکن است آرزوی کمک نکند ولی این تمرکز فکر متمادی سبب بیماری می شود( صنعتی، 1374 ). درمتون دینی اسلامی عشق در مرتبه ای بسیار عالی تر توصیف شده است و بعنوان عالی ترین تجلی عالم هستی ، قلب انسان را به سوی کمال و زیبایی سوق می دهد ، خدا انسان را به گونه ای آفریده است که وقتی به سوی نور وجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن کشیده می شود به این ترتیب عشق کشش قلب انسان است به سوی خدا. این تعبیر در قرآن کریم و در متون اسلامی با عباراتی مانند حب نشان داده شده است . حب یا عشق ماهیتی انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست ولی در پاسخ به این که چرا عشق که اصالتا می باید متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پیدا می کند باید گفت که عشق در مراتب پایین تر انسانی به سمت نشانه هایی از جمال و کمال الهی که در انسان ها بعنوان خلیفه ی او به ودیعه گذاشته شده است ، متوجه می شود . در واقع عشق یک انسان به انسان دیگر اگر خالی از هوا و هوس باشد نشانه ای از عشق به کمال مطلق است . (علی اصغر احمدی ، 1381). فلاسفه ی غرب هم تعاریف خاصی از عشق ارائه داده اند : افلاطون سه نوع عشق معرفی می کند ؛ عشق هوسباز ، عشق خودمدارانه و عشق والایش یافته . ارسطو عشق را کوری حس از دریافت کاستی های معشوق می داند و پلوتارک آنرا جنون معرفی می کند . به نظر لئو بوسکالیا ، عشق موهبت عظیم و شگفت انگیزی است که به وجود آورنده شادی و خوشی و خوشحالی است . عشق همواره به صورت هدیه ای است که در روز اول زندگی به انسان ارزانی می شود و آدمیان باید به خود جرات دهند که جعبه ی هدیه را باز کنند و کاغذ هدیه را پاره کنند و آنگاه اعجاز عشق را دریابند . (بوسکالیا ، 1370). میلان کوندرا (1987)  از سرگشتگی عشق گفته و می گوید حیران بودن فارغ از ارزش داوری به مراتب بالای عشق تعلق دارد ، حرکتی که در آن زنگارهای فردیت شسته می شود . لئون هربرئوس  عشق را احساسی اختیاری و آرزوی رسیدن به هر آنچه نیکوست می داند . هری هارلو (1958) در مقاله ای تحت عنوان ماهیت عشق چنین می نگارد که عشق حالتی فوق العاده ، ژرف ، حساس و نیروبخش است و روان شناسان در این زمینه در رسالت خود کوتاهی نموده اند زیرا اندک چیزی را که در مورد عشق می دانیم فراتر از مشاهده ساده ای نیست و اندک چیزی که در مورد آن نگاشته ایم توسط شاعران و رمان نویسان بهتر نگارش شده است .     ( صدقی ، 1383). از سویی روان شناسان عشق را یک هیجان اساسی و مثبت معرفی می کنند. اما در مورد مفهوم عشق و انواع آن اتفاق نظر وجود ندارد . آنها همواره بین دوستی و عشق تفاوت قائل می شوند . عشق تا سن بلوغ شروع نمی شود و با رگه های زیستی و جنبه های فطری و به خصوص بلوغ جسمی همراه است در حالیکه دوستی با تکامل عاطفی انسان ها و رشد اجتماعی نوع بشر همراه است و چندان با غریزه ی جنسی مرتبط نیست . روان شناسان فرهنگی از جمله افرادی هستند که به مفهوم سازی عشق توجه نموده اند. برخی تفاوت های فرهنگی نیز در مورد مفهوم عشق وجود دارد و حتی معنای عشق از یک دوره تاریخی به دوره ی دیگر نیز متفاوت است . در حالت عشق وحدت و همسازی شخصیت آدمی و فردیت او محفوظ می شود . عشق نیروی فعال بشری است نیرویی است که موانع بین انسان ها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند می دهد . عشق انسان را بر احساس انزوا و جدایی چیره می سازد با وجود این به او امکان می دهد خودش باشد و همسازی شخصیت خود را حفظ کند . در عشق تضاد جالبی روی می دهد ؛ عاشق و معشوق یکی می شوند و در عین حال از هم جدا می مانند. حسادت ، رشک ، بلند پروازی و هر نوع حرصی جزء شهوات به حساب می آیند ، عشق یک عمل است . عمل بکار انداختن نیروهای انسانی است که تنها در شرایطی که شخص کاملا آزاد باشد، نه تحت زور و اجبار، آنها را به کارمی اندازد، عشق فعال بودن است نه فعل پذیری ؛ پایداری است نه اسارت ، نثار کردن است نه گرفتن . مردمی که جهت گیری اصلی آنان بارور نیست احساس می کنند که نثار کردن فقر می آورد و بدین ترتیب اکثر این نوع افراد از نثار کردن می پرهیزند و برای کسی که دارای منش بارآور و سازنده است نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است . در حین نثار کردن است که قدرت خود ، ثروت خود و توانایی خود تجربه می شود. تجربه نیروی حیاتی و قدرت درونی که بدین وسیله به حد اعلای خود می رسد فرد را غرق در شادی می کند .فرد خود را لبریز ، فیاض ، زنده و در نتیجه شاد احساس می کند و نثار کردن از دریافت کردن شیرین تر است ، نه به سبب اینکه فرد به محرومیتی تن در می دهد بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن زنده بودن خود را احساس می کند.

 

2-4- سبکهای عشق ورزی:

 

2-4- 1-  نظریه های روان تحلیل گری:

 

این نظریه پردازان به صورت سنتی بر انگیزه های ناهشیار تأکید می کنند . فرد برای تکرار روابط دوران کودکی با والدینش می خواهد با فردی که صفات ایدآلش را دارد (گمان یا فرافکنی می کند) ارتباط بر قرار نماید. بعد از اینکه معشوق را واقعا دید، منجر به یک رهایی احتمالی می شود.

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سبک های عشق ورزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۵۹
علیرضا مشوق
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی
مبانی نظری و پیشینه  با موضوع سبک های عشق ورزی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل docx
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی

در 20صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های عشق ورزی

2-3- عشق:

ملا صدرا از عشق حقیقی در مقابل عشق مجازی سخن می گوید . عین القضات از عشق کبیر (عشق خدا به انسان ) ، عشق صغیر (عشق انسان به خدا) و عشق میانه (عشق انسان به انسان ) سخن به میان آورده و می گوید همین عشق میانه است که بوعلی سینا آنرا عشق ظرفا به خوبرویان می نامد و سهروردی آنرا در عشق یعقوب و زلیخا به یوسف می بیند و مولانا آنرا در عشق به شمس تبریزی تجربه می کند . گروهی این عشق را مذموم دانسته اند و گروهی نیز از درک آن عاجز مانده اند . برخی آنرا نوعی بیماری درونی و نفسانی خوانده اند و برخی هم آنرا جنون الهی به شمار آورده اند و اما بسیاری نیز آنرا ستوده اند و از فضایل نفسانی خوانده اند تا جایی که عین القضات ، عشق میانه را برای رسیدن به عشق خدا ضروری می دانست.ابو علی سینا در کتاب قانون ، مرض عشق را این گونه توصیف کرده است : " عشق مرضی است وسوسه انگیز و به مالیخولیا شباهت دارد . سبب این بیماری آنست که انسان فکر خود را به کلی به شکل و تصویرهایی مبذول می دارد و در خیالات خود غرق می شود و شاید آرزوی آن نیز در پدید آمدن بیماری کمک کند و ممکن است آرزوی کمک نکند ولی این تمرکز فکر متمادی سبب بیماری می شود( صنعتی، 1374 ). درمتون دینی اسلامی عشق در مرتبه ای بسیار عالی تر توصیف شده است و بعنوان عالی ترین تجلی عالم هستی ، قلب انسان را به سوی کمال و زیبایی سوق می دهد ، خدا انسان را به گونه ای آفریده است که وقتی به سوی نور وجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن کشیده می شود به این ترتیب عشق کشش قلب انسان است به سوی خدا. این تعبیر در قرآن کریم و در متون اسلامی با عباراتی مانند حب نشان داده شده است . حب یا عشق ماهیتی انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست ولی در پاسخ به این که چرا عشق که اصالتا می باید متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پیدا می کند باید گفت که عشق در مراتب پایین تر انسانی به سمت نشانه هایی از جمال و کمال الهی که در انسان ها بعنوان خلیفه ی او به ودیعه گذاشته شده است ، متوجه می شود . در واقع عشق یک انسان به انسان دیگر اگر خالی از هوا و هوس باشد نشانه ای از عشق به کمال مطلق است . (علی اصغر احمدی ، 1381). فلاسفه ی غرب هم تعاریف خاصی از عشق ارائه داده اند : افلاطون سه نوع عشق معرفی می کند ؛ عشق هوسباز ، عشق خودمدارانه و عشق والایش یافته . ارسطو عشق را کوری حس از دریافت کاستی های معشوق می داند و پلوتارک آنرا جنون معرفی می کند . به نظر لئو بوسکالیا ، عشق موهبت عظیم و شگفت انگیزی است که به وجود آورنده شادی و خوشی و خوشحالی است . عشق همواره به صورت هدیه ای است که در روز اول زندگی به انسان ارزانی می شود و آدمیان باید به خود جرات دهند که جعبه ی هدیه را باز کنند و کاغذ هدیه را پاره کنند و آنگاه اعجاز عشق را دریابند . (بوسکالیا ، 1370). میلان کوندرا (1987)  از سرگشتگی عشق گفته و می گوید حیران بودن فارغ از ارزش داوری به مراتب بالای عشق تعلق دارد ، حرکتی که در آن زنگارهای فردیت شسته می شود . لئون هربرئوس  عشق را احساسی اختیاری و آرزوی رسیدن به هر آنچه نیکوست می داند . هری هارلو (1958) در مقاله ای تحت عنوان ماهیت عشق چنین می نگارد که عشق حالتی فوق العاده ، ژرف ، حساس و نیروبخش است و روان شناسان در این زمینه در رسالت خود کوتاهی نموده اند زیرا اندک چیزی را که در مورد عشق می دانیم فراتر از مشاهده ساده ای نیست و اندک چیزی که در مورد آن نگاشته ایم توسط شاعران و رمان نویسان بهتر نگارش شده است .     ( صدقی ، 1383). از سویی روان شناسان عشق را یک هیجان اساسی و مثبت معرفی می کنند. اما در مورد مفهوم عشق و انواع آن اتفاق نظر وجود ندارد . آنها همواره بین دوستی و عشق تفاوت قائل می شوند . عشق تا سن بلوغ شروع نمی شود و با رگه های زیستی و جنبه های فطری و به خصوص بلوغ جسمی همراه است در حالیکه دوستی با تکامل عاطفی انسان ها و رشد اجتماعی نوع بشر همراه است و چندان با غریزه ی جنسی مرتبط نیست . روان شناسان فرهنگی از جمله افرادی هستند که به مفهوم سازی عشق توجه نموده اند. برخی تفاوت های فرهنگی نیز در مورد مفهوم عشق وجود دارد و حتی معنای عشق از یک دوره تاریخی به دوره ی دیگر نیز متفاوت است . در حالت عشق وحدت و همسازی شخصیت آدمی و فردیت او محفوظ می شود . عشق نیروی فعال بشری است نیرویی است که موانع بین انسان ها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند می دهد . عشق انسان را بر احساس انزوا و جدایی چیره می سازد با وجود این به او امکان می دهد خودش باشد و همسازی شخصیت خود را حفظ کند . در عشق تضاد جالبی روی می دهد ؛ عاشق و معشوق یکی می شوند و در عین حال از هم جدا می مانند. حسادت ، رشک ، بلند پروازی و هر نوع حرصی جزء شهوات به حساب می آیند ، عشق یک عمل است . عمل بکار انداختن نیروهای انسانی است که تنها در شرایطی که شخص کاملا آزاد باشد، نه تحت زور و اجبار، آنها را به کارمی اندازد، عشق فعال بودن است نه فعل پذیری ؛ پایداری است نه اسارت ، نثار کردن است نه گرفتن . مردمی که جهت گیری اصلی آنان بارور نیست احساس می کنند که نثار کردن فقر می آورد و بدین ترتیب اکثر این نوع افراد از نثار کردن می پرهیزند و برای کسی که دارای منش بارآور و سازنده است نثار کردن برترین مظهر قدرت آدمی است . در حین نثار کردن است که قدرت خود ، ثروت خود و توانایی خود تجربه می شود. تجربه نیروی حیاتی و قدرت درونی که بدین وسیله به حد اعلای خود می رسد فرد را غرق در شادی می کند .فرد خود را لبریز ، فیاض ، زنده و در نتیجه شاد احساس می کند و نثار کردن از دریافت کردن شیرین تر است ، نه به سبب اینکه فرد به محرومیتی تن در می دهد بلکه به این دلیل که شخص در عمل نثار کردن زنده بودن خود را احساس می کند

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک های عشق ورزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۵۹
علیرضا مشوق
مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

مبانی نظری 
 پیشینه تحقیق
 دلبستگی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع :    انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:     WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

انسان‏ها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور می‏کند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آن‏ها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانه‏ای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدل‏های دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم می‌نماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد می‌شود، به مدل‏های کارآمد درونی یا نگرش‌های شناختی – هیجانی تبدیل و موجب می‌شود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).

شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده‌ پیچیده می‌باشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان می‌پذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود می‌رسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می‏کنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می‌آید، دلبستگی گفته می‌شود.

دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژه‌ای در زندگی‌مان احساس می‌کنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آن‏ها می‌باشد، ایجاد می‌شود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا می‏کند (مظاهری، 1378).

نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم می‌شود.

بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک می‏کند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش می‏دهد. تماس با والد، ضمناً تضمین می‏کند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.

نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچه‌های انسان و نخستی‌ها، وقتی از مراقبت کننده اصلی‏شان جدا می‌شوند، یک رشته واکنش‌های روشنی را نشان می‌دهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچه‌ها ابتدا زمانی که مراقب آن‏ها دور از دید قرار دارد گریه می‏کنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت می‏کنند، و به جستجوی مراقبشان بر می‌آیند. این مرحله‏ی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت می‌شوند. این مرحله‏ی ناامیدی نامیده می‌شود. آخرین مرحله (تنها مرحله‌ای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید می‌شوند. اگر مراقب (مادر) آن‏ها برگردد به او توجهی نمی‏کنند و از وی اجتناب می‏کنند. کودکانی که گسلیده می‌شوند وقتی مادرشان آن‏ها را ترک می‏کند دیگر ناراحت نمی‌شوند. زمانی که آن‏ها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل می‏کنند؛ اما معاشرتی به نظر می‌رسند. با این حال روابط میان فردی آن‏ها سطحی و فاقد صمیمیت است.

نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر می‏تواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی می‏کند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی می‌شود و به عنوان یک مدل روانی عمل می‏کند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار می‌شود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطه‌ای اهمیت زیادی دارد.


[1]- Faber

[2]- Shaffer

[3]- KoneradLorens

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۳۷
علیرضا مشوق
دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ ترقى هاى تازه در مدارهاى مجتمع ظهور یک نسل نو را از حسگرهاى توان پایین ارزان و بسیار ریز را ترغیب به ایجاد می کند به خاطر امکان‌پذیرى اقتصادى و محاسبه‌اى شان، یک شبکه از صدها و هزاران حسگر پتانسیلی را براى کاربردهاى متعدد در هم نظامى و هم غیرنظامى کاربردها از قبیل نظارت میدانى جنگى، امنیت و م

دانلود دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

clustering in Data mining  
آنالیز مقاله 
دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
مفهوم کلاسترینگ و جنبه‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آن
 GustafsonKessel algorithm(GK
دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
گروه بندی شبکه – تحمل خطاشبکه های بیسیم – ارتباط آگاه انرژی
دسته بندی شبکه های کامپیوتری
فرمت فایل doc
حجم فایل 1898 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 160

ترجمه و مقالات در زمینه کلاسترینگ:

پایان نامه:  clustering in Data mining  
آنالیز مقاله : دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
پایان نامه :مفهوم کلاسترینگ و جنبه‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آن
مقاله:  Gustafson-Kessel algorithm(GK
مقاله: دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم

 

چکیده- در طول سال‌هاى معدود گذشته شبکه های حسگر بى سیمى توزیع شده  کانون تحقیق قابل توجهی براى کاربرهای هم نظامى و هم غیرنظامى بوده است. حسگرها عموماً مجبور به تامین موجودى انرژى هستند بنابراین مدیریت کارآمد شبکه بسیار مهم است که زندگى سیستم را تمدید مى کند. انرژى حسگرها مى تواند  ارتباط دوربرد برای دستیابی و کنترل یک محل فرمانى دور را پشتیبانى بکند بنابراین آنها  به  چندین ردیف معمارى برای فرستادن اطلاعات به جلو نیاز دارند. یک راه باکارآمد برای افزایش عمر سیستم یک قسمت شبکه در دسته هاى جدا با یک گره انرژى بالا که دروازه با عنوان سرگروه نامیده می شوند. شکست‌هادر شبکه‌بندى حسگرهابه خاطر محیط بى ثمر و استقرار نظارت‌نشده اجتناب‌ناپذیر هستند  . با این وجود، شکست‌ها در سطح بالاتر از سلسله مراتب هستند براى مثال علت دسته کردن‌سر گروه ها زیان بیشتر به سیستم است براى اینکه آنها  همچنین دسترسى را به گره محدود مى کنند که زیر سرپرست شان هستند. در این مقاله ما یک مکانیزم باکارآمد را  براى بهبود یافتن کارکرد حسگرها از یک گروه ناموفق پیشنهاد مى کنیم راه دستیابى ما دوری کردن از دوباره مقیاس و دسته بندی کامل است که نیاز به  استقرار دروازه‌هاى زاید نباشد.

 

کلمات کلیدی: گروه بندی شبکه تحمل خطا-شبکه های بیسیم ارتباط آگاه انرژی 

 

1- مقدمه :

 این وسائل حساس به مراقب توانای وسیعی در برابر شرایط محیطی نیاز دارند از قبیل : حرارت، فشار،  جنبش و غیره   

  منحرف شدن تعدادى از این وسائل و استقرار تک‌کاربردى شان در منطقه شبکه بندى شده باعث مدیریت کمتر بر این سیستم‌ها می شود. حسگرها به طور نمونه مصرف‌شدنى هستند و کارکردشان تا تخلیه آخرین انرژى شان پیش‌بینى مى شوند. بنابراین، انرژى یک منبع خیلى کمیاب براى این چنین سیستم‌هاى حسگر است و مدیریت عاقلانه براى تمدید کردن زندگى حسگرها براى یک مدت مأموریت ویژه می باشد.

به طور نمونه حسگرهای شبکه مدل یک گره فرمانى یا ایستگاه مبنا را پیروى می کنند ، حسگرهاجریانات  اطلاعات را به یک اتفاقات و در فواصل معین و یا مبنى بر فرمانى گره مخابره می کنند. گره فرمانى است از مکان دور افتاده از منطقه ای که  نشان مى دهد حسگرها جایى که معمولاً مستقر شده‌اند. براى اینکه نگهدارى انرژى مصرف‌شده در ارتباطات با گره فرمانى  چند مختلف و تکنیک‌هاى مسیریابى آگاه انرژى رادر مقالات پیشنهادشده است. این تکنیک‌ها به خاطر کشف مسیر  و پیدا کردن مطلوبترین ارتباط که با گره فرمانی برقرار می شوند سر هستند. به علاوه زحمت اضافى روى گره خواهند داشت، که دور گره فرمانى را نشان مى دهد، مانند بیشتر ترافیکی که  از میان آنها مسیر به مقصد خواهد رسید.

دانلود دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۵۱
علیرضا مشوق
دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ ترقى هاى تازه در مدارهاى مجتمع ظهور یک نسل نو را از حسگرهاى توان پایین ارزان و بسیار ریز را ترغیب به ایجاد می کند به خاطر امکان‌پذیرى اقتصادى و محاسبه‌اى شان، یک شبکه از صدها و هزاران حسگر پتانسیلی را براى کاربردهاى متعدد در هم نظامى و هم غیرنظامى کاربردها از قبیل نظارت میدانى جنگى، امنیت و م

دانلود دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

clustering in Data mining  
آنالیز مقاله 
دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
مفهوم کلاسترینگ و جنبه‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آن
 GustafsonKessel algorithm(GK
دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
گروه بندی شبکه – تحمل خطاشبکه های بیسیم – ارتباط آگاه انرژی
دسته بندی شبکه های کامپیوتری
فرمت فایل doc
حجم فایل 1898 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 160

ترجمه و مقالات در زمینه کلاسترینگ:

پایان نامه:  clustering in Data mining  
آنالیز مقاله : دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم
پایان نامه :مفهوم کلاسترینگ و جنبه‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری آن
مقاله:  Gustafson-Kessel algorithm(GK
مقاله: دسته بندی تحمل خطا در شبکه های بیسیم

 

چکیده- در طول سال‌هاى معدود گذشته شبکه های حسگر بى سیمى توزیع شده  کانون تحقیق قابل توجهی براى کاربرهای هم نظامى و هم غیرنظامى بوده است. حسگرها عموماً مجبور به تامین موجودى انرژى هستند بنابراین مدیریت کارآمد شبکه بسیار مهم است که زندگى سیستم را تمدید مى کند. انرژى حسگرها مى تواند  ارتباط دوربرد برای دستیابی و کنترل یک محل فرمانى دور را پشتیبانى بکند بنابراین آنها  به  چندین ردیف معمارى برای فرستادن اطلاعات به جلو نیاز دارند. یک راه باکارآمد برای افزایش عمر سیستم یک قسمت شبکه در دسته هاى جدا با یک گره انرژى بالا که دروازه با عنوان سرگروه نامیده می شوند. شکست‌هادر شبکه‌بندى حسگرهابه خاطر محیط بى ثمر و استقرار نظارت‌نشده اجتناب‌ناپذیر هستند  . با این وجود، شکست‌ها در سطح بالاتر از سلسله مراتب هستند براى مثال علت دسته کردن‌سر گروه ها زیان بیشتر به سیستم است براى اینکه آنها  همچنین دسترسى را به گره محدود مى کنند که زیر سرپرست شان هستند. در این مقاله ما یک مکانیزم باکارآمد را  براى بهبود یافتن کارکرد حسگرها از یک گروه ناموفق پیشنهاد مى کنیم راه دستیابى ما دوری کردن از دوباره مقیاس و دسته بندی کامل است که نیاز به  استقرار دروازه‌هاى زاید نباشد.

 

کلمات کلیدی: گروه بندی شبکه تحمل خطا-شبکه های بیسیم ارتباط آگاه انرژی 

 

1- مقدمه :

 این وسائل حساس به مراقب توانای وسیعی در برابر شرایط محیطی نیاز دارند از قبیل : حرارت، فشار،  جنبش و غیره   

  منحرف شدن تعدادى از این وسائل و استقرار تک‌کاربردى شان در منطقه شبکه بندى شده باعث مدیریت کمتر بر این سیستم‌ها می شود. حسگرها به طور نمونه مصرف‌شدنى هستند و کارکردشان تا تخلیه آخرین انرژى شان پیش‌بینى مى شوند. بنابراین، انرژى یک منبع خیلى کمیاب براى این چنین سیستم‌هاى حسگر است و مدیریت عاقلانه براى تمدید کردن زندگى حسگرها براى یک مدت مأموریت ویژه می باشد.

به طور نمونه حسگرهای شبکه مدل یک گره فرمانى یا ایستگاه مبنا را پیروى می کنند ، حسگرهاجریانات  اطلاعات را به یک اتفاقات و در فواصل معین و یا مبنى بر فرمانى گره مخابره می کنند. گره فرمانى است از مکان دور افتاده از منطقه ای که  نشان مى دهد حسگرها جایى که معمولاً مستقر شده‌اند. براى اینکه نگهدارى انرژى مصرف‌شده در ارتباطات با گره فرمانى  چند مختلف و تکنیک‌هاى مسیریابى آگاه انرژى رادر مقالات پیشنهادشده است. این تکنیک‌ها به خاطر کشف مسیر  و پیدا کردن مطلوبترین ارتباط که با گره فرمانی برقرار می شوند سر هستند. به علاوه زحمت اضافى روى گره خواهند داشت، که دور گره فرمانى را نشان مى دهد، مانند بیشتر ترافیکی که  از میان آنها مسیر به مقصد خواهد رسید.

دانلود دسته بندی مقالات و پایان نامه های در زمینه کلاسترینگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۴۹
علیرضا مشوق

پاورپوینت ماشین آلات راهسازی و ساختمانی - دامپر
 

در این پروژه پاورپوینت ماشین آلات راهسازی و ساختمانی - دامپر در 36 اسلایدبه طور کامل و جامع همراه با تصاویر طبق شرح زیر بیان شده است‬‎


مشخصات فایل
 

تعداد صفحات 36
حجم 6450 کیلوبایت
فرمت فایل اصلی pptx
دسته بندی عمران و ساختمان


توضیحات کامل
 

در این پروژه پاورپوینت ماشین آلات راهسازی و ساختمانی - دامپر در 36 اسلایدبه طور کامل و جامع همراه با تصاویر طبق شرح زیر بیان شده است:

 

1- تعریف

2- شیوه کار

3- عوامل انتخاب نوع دامپر

4- ظرفیت دستگاه

5- تفاوت عمده دامپرها

6- تصاویر

7- اجزا تشکیل دهنده دامپر

8- عملکرد دامپر در انواع خاک و سنگ

9- مزایای ماشین دامپر

10- معایب ماشین دامپر

11- قطعات سازنده ماشین دامپر

12- تفاوت دامپرها

13- توضیحات تکمیلی در خصوص دامپر

 

 


توضیحات بیشتر و دانلود



صدور پیش فاکتور، پرداخت آنلاین و دانلود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۲۷
علیرضا مشوق
فروشگاه اینترنتیتبادل لینک - تبادل لینک رایگان - بلک لینک رایگان و با کیفیت - تبادل لینک دو طرفه - تبادل سه طرفه لینک